روایت #لحظه_های _انقلاب برای کسانی که در بحبوحه آن روزها حضور داشتند، شنیدنی و خواندنی است اما برای جوانان و نوجوانانی که آن روزها را درک نکرده اند، جذاب تر است. حال انتشارات #معارف این روایت ها را در قالب کتابی به همین نام روانه بازار نشر کرده که شامل #قصه ها و #داستان های نزدیک به واقعیاتی است که در روزهای پر التهاب سال 57 در #ایران جریان داشت. #محمود_گلابدره_ای؛ نویسنده کتاب حاضر سعی کرده با حفظ امانت و #صداقت، تا آنجا که خود ناظر عینی حوادث بوده، وقایع #انقلاب را نقل کند.
کتاب حاضر از جهات مختلف اثر منحصر به فردی است. یکی این که نویسنده در همان تب و تاب انقلاب به این فکر میافتد که باید چیزی برای آینده بنویسد! یعنی همان وقتی که همه دوستان نویسندهاش قلمها را زمین گذاشتهاند و منتظرند ببینند آخرش چه میشود، و بالاخره #شاه میماند یا می رود، #خمینی میآید یا نمیآید، او #مؤمنانه از انقلاب مردم و برای آیندگان این انقلاب نوشته است.
«لحظههای انقلاب» اگرچه بر خلاف گفته خود مرحوم گلابدرهای قطعا #رمان نیست، اما بسیار با لوازم رمان نویسی و نگاه داستانی نوشته شدهاست که باعث میشود خواندنش #لذت خواندن یک متن خلاقانه را داشته باشد.
?
در بخشی از کتاب آمده است:
«به خانه که رسیدم، اخبار هشت و نیم شروع شد. امشب #اخبار، اخبار ترس و وحشت و بدبختی و بیغذایی و بینانی و بیآبی و بیبرقی است. انگار یکباره، همه چیز در #ایران تمام شده بود و همین. دیروز، #دولت ناگهان متوجه شده بود که انبار سیلوها خالی و مخازن #بنزین و #نفت خالی و منبع آب خالی است و از فردا، همه باید بنشینند و منتظر #مرگ باشند تا مرگشان سر برسد، یا بزنند به در و دشت و ریشه گون و رک بخورند. در دل خندیدم!»
نثر تپنده و شتابان و پرکشش و #شاعرانه گلابدرهای در این کتاب واقعا اثر را به سطحی #عالی ارتقا داده است.
آخرین نظرات