سیل، سقوط و جعبه سیاه مدیریت —– مصطفی داننده در عصر ایران نوشت: پدافندی کار کرد و هواپیمایی افتاد؛ یک اشتباه انسانی. وضعیت کشور جنگی بود اما هواپیماهای مسافربری در آسمان ایران دور دور میکردند، این دیگر خطای انسانی نیست یک سوءمدیریت است. اینکه دیگران درجریان این اتفاق قرار نگرفتند و دست به تکذیب ماجرا زدند، سوءمدیریت است. باران آمده است. سیل سیستان و بلوچستان را برده است. این استان تبدیل به دریا شده است. گیر کردن مردم در سیل با علم به اینکه قرار است باران سیلآسا بیاید یعنی سوءمدیریت. معمولا بعد از این سوءمدیریتها، کلمه«اگر» وارد بازی میشود. اگر این کار را میکردیم. اگر آن کار را میکردیم و هزار اگر دیگر. داستان برای ما تکرار است. اولین بار نیست که با این داستان روبرو میشویم و آخرین بار آن هم نیست و میشود با جرات گفت که تکراری ترین داستان این کشور است. میدانید مشکل کار کجاست؟ اینکه ما با سوءمدیریتها برخورد نمیکنیم و به راحتی از کنار آن میگذریم. چرا حال سیستان و بلوچستان اینگونه وخیم است؟ چون در تمام این سالها از آنها سوال نشده است که در 4 سالی که استاندار بودهاید برای مردم چه کردهاید؟ آقا یا خانم نماینده، چهار سال در پارلمان برای بهبود وضعیت استان خود چه تلاشهایی کردهای؟ وقتی مدیر مجبور به پاسخ گویی نیست، میآید و میرود بدون اینکه جوابگوی عملکرد خود باشد باید هم شاهد حوادث تلخ باشیم. بدتر از آنکه از این استان به آن استان و از این شهر به آن شهر میروند. مدیران در ایران برکنار نمیشوند و فقط از پستی به پستی دیگر انتقال پیدا میکنند. تا وقتی آش همان آش و کاسه همان کاسه است، امیدی به بهبودی اوضاع نمیشود داشت. متاسفانه ما جامعه پرسشگری نیستیم. ما عادت نکردهایم از مدیران و مسؤولان خود سوال کنیم. مدیران و مسؤولان کجاست، ما حتی در امور شخصی خود هم به دنبال پاسخگویی نیستیم و به راحتی میگذریم. الان که دوباره زنگ انتخابات خورده است، در کدام یک از شهرهای ما مردم از نمایندگان خود سوال میکنند در این 4 سال در بهارستان چه کردهاید؟ متاسفانه دوباره با یک شام و یک پول مختصر داستان همان داستان است. ما کار زیاد داریم اما مردم دیگر توان شنیدن و دیدن این همه خبر بد را ندارند. در همین یک هفته اخیر چند اَبر خبر را شنیدهاند. هر کدام از این حوادث برای 10 سال یک جامعه بس است اما ما همه آنها را در چند روز دیدهایم. آخرین آنهم سیل سیستان و بلوچستان. از سوءمدریتها به سادگی نگذریم و مدیران را بازخواست کنیم و پرسشگر باشیم و جعبه سیاه مدیریت را باز کنیم. در جوامع پیشرفت با معجزه کشور را ادره نمیکنند، آنها فقط قانونمند هستند و براساس اصول مدیریت، کار میکنند به همین سادگی.
? آموختم ? تلافی کردن از انرژی خودم میکاهد ? آموختم ? گاهی از زیاد نزدیک شدن فراموش میشوی ? آموختم ? تا با کفش کسی راه نرفتم راه رفتنش را قضاوت نکنم ? آموختم ? گاهی برای بودن، باید محو شد ? آموختم ? دوست خوب پادشاه بی تاج و تختیــست که بر دل حکومت میکند ? آموختم ? از کم بودن نترسم، اگر کم باشم شاید مرا رها کنند، ولی زیاد که باشم حیفم میکنند ? آموختم ? برای شناخت آدمها کافیــست یکبار بر خلاف میلشان عمل کرد
مسئولیت اخلاقی/ تالیف جواد دانش/ به اهتمام پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، پژوهشکده فلسفه و کلام اسلامی/ انتشارات پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی (قم)/ 1397/ 323 صفحه.
این پژوهش ناظر به یکی از مهمترین موضوعات در روابط انسانها یعنی مسئولیت اخلاقی آنان و معطوف به این پرسش هنجارین است که آیا مسئولیت اخلاقی با تعین و ضرورت علّی (یا عدم آن) سازگار است یا نه؟ و در صورتی که باور به نسبت ضروری و موجب میان پدیدهها داشته باشیم، آیا در مدح یا ذم افراد توجیه اخلاقی خواهیم داشت؟ بر این اساس، کتاب حاضر شامل پنج فصل به شرح ذیل می باشد: 1. کلیات. 2. شرایط و قلمرو مسئولیت اخلاقی. 3. استدلالهایی در نفی مسئولیت اخلاقی. 4. استدلال فرانکفورت و مسئولیت اخلاقی. 5. علم پیشین الهی و مسئولیت اخلاق.
?حضور زینب سلیمانی در ماموریتهای حاج قاسم ✍شیخ اکرم الکعبی دبیرکل مقاومت اسلامی نُجَباء خطاب به دختر شهید سلیمانی(زینب) اظهار داشت: یکبار شما را با حاج قاسم در عراق دیدم، اگر به خاطر داشته باشید وقت افطار بود. خیلی برایم عجیب بود، از حاج قاسم پرسیدم چرا دخترت را در معرض خطر قرار داده و به عراق آوردهای؟ ایشان پاسخ داد دخترم بسیار به من وابسته است و اغلب وقتها اصرار میکند که با من بیاید؛ لذا گاهی مجبور میشوم او را با خودم بیاورم.
آخرین نظرات